منظور از اصطلاح خرابات چيست؟

پاسخ : خرابات از اصصلاحات اهل تصوف مى باشد. و تعابير و معانى متعددى از اصصلاح خرابات در نثر و نظم عرفانى وجود دارد، از آن جمله خرابات محل تجمع دارويش صوفى مسلك، مقام وحدت، محل ذكر و ثناى خداوند، محل كشف و شهود باطنى، قلب پاك، محل اسرار الهى مى باشد. و بدليل معانى و تعابير متفاوت بايد به كاربرد كلمه خرابات در نثر و يا نظم توجه داشت، براى مثال حضرت حافظ مى فرمايند:


در خرابات مُغان نور خدا مى بينم اين عجب نيست كه چه نورى ز كجا مى بينم


خرابات مُغان يعنى محلى كه پير مُغان در آنجا حضور دارد، حال اگر در بيت فوق منظور از پير مُغان همان پير خانقاه و يا مرشد طريقت باشد، چنين برداشت مى شود كه سالكان طريقت در خرابات از پير خرابات درس معرفت مى آموزند. و اگر منظور از پير مُغان، خداوند باشد، چنين برداشت مى شود كه نور معرفت را خداوند يا پير مُغان از خرابات ساطع مى شود و يا قلب سالك (خرابات) محل تجلى نور خداوند است. در غزل ديگرى حضرت حافظ مى فرمايند:


صلاح كار كجا و من خراب كجا
ببين تفاوت ره كز كجاست تا به كجا


از بيت فوق چنين برداشت مى شود كه حافظ هر آنچه را كه اراده خداوند (يا مصلحت خداوند) است را مقدم بر مصلحتى كه خود صلاح مى داند دانسته زيرا حال خود را خراب مى داند، بنابراين مى گويد تفاوت اين دو مصلحت از كجاست تا به كجا، بعبارتى ديگر تفاوت بين صلاح درست با خراب بسيار متفاوت است. و بنا به اعتقاد اهل تصوف آنچه را كه پير خرابات صلاح مى داند با آنچه كه سالك مصلحت خود مى داند بسيار متفاوت است، و علتش آنست كه سالك از آنچه كه در پشت پرده عالم غيب است خبر ندارد.


عارف عاليمقام حضرت شيخ محمود شبسترى از اصطلاح خرابات به اعلاترين معنى در كتاب گلشن راز اشاره فرموده اند:


خرابات از جهان بى مثالى است
مقام عاشقان لااُبالى است


در نزد عرفا جهان بى مثال همان مقام وحدت است و وحدت مثال يا شبيه ندارد، بنابراين خرابات جائى است كه عاشقان لااُبالى از خود تهى مى شوند و يا به مقام فنا مى رسند و مقام وحدت وجود را ادراك مى نمايند. در بيت ماقبل بيت فوق مى فرمايند:


خراباتى شدن از خود رهايى است
خودى كفر است ور خود پارسايى


شيخ محمود شبسترى جزو اندك عرفاى هستند كه به وحدت وجود اعتقاد دارند، بنابراين خود را كفر مى دانند و مى فرمايند خود را (من را) رها كن، زيرا در مقام وحدت وجود جايي براى من و ما گفتن نيست. حضرت پير ما مى فرمودند، تا زمانى كه سالك نفى وجودى از خود نكند به مقام وحدت نخواهد رسيد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *