مضرات عدم آگاهى از نظر عرفان
بطور يقين اكثر ما صدماتى در زندگى از ناحيه عدم آگاهى داشته ايم و اين موضوع هم ناشناخته نيست، منتهى به يك موضوع بس مهم از منظر عرفانى در مورد مضرات عدم آگاهى اشاره مى نمايم.
موضوع هبوط آدم از عالم ملكوت به عالم سُفلى يا مرتبه اى بس پائين تر همواره مورد نظر عرفا و فلاسفه و متكلمين و انديشمندان بوده و خواهد بود، در مورد هبوط آدم علل گوناگونى در كتب مقدس عنوان شده است، مانند عدم اطاعت از امر پروردگار، فريب شيطان را خوردن، عدم ناآگاهى از آنچه براى او مقرر شده و زيان هاى كه بهمين دليل متوجه هويت روحانى آدم گرديد و مى گردد.
در كتب مقدس گرفتن سيب از دست شيطان و يا خوردن گندم و يا نزديك شدن به درخت از درجه اهميت كمترى برخوردار است، بلكه آنچه بسيار مهم است نداشتن چشمى بينا و گوشى شنوا مى باشد. در تورات عنوان شده است كه شيطان بصورت مارى خوش خط و خال آدم و حوا را وسوسه كرد كه از ميوه درخت ممنوعه تناول كنند. عزيزانم لطفا توجه فرمايند كه مار خوش خط و خال نمرده است و همواره به انواع اشكال و فرمها خود را در مى وارد و ما انسانها را فريب مى دهد وتا از حقيقت وجوديمان دُور شويم.
چُو آدمى به يكى مار شد برون ز بهشت
ميان كژدم و ماران تو را امان ز كجا
متاسفا در عصر حاضر ماران به زيباترين شكل و نوع و با استفاده از مدرن ترين تبليغات قوه تعقل ما را تضعيف و اسير نموده است، و پيامد اين تضعيف و اسارت همانا جز دلشوره، اضطراب، افسردگى، نگرانى از آينده، و ده ها بيمارى روحى نيست، متاسفاً تعدادى از ما انسانها براى كسب منافع شخصى بسيارى از اصول اخلاقى را ناديده مى گيريم و بدتر آنكه اعمال نادرست خود را توجيه مى كنيم. اگر آدم فريب وسوسه مار را خورد و با يك سيب از سرزمين ملكوتى هبوط كرد، وضعيت انسان در ميان اينهمه مار و کژدُم كه هركدام براى فريب دادن از انواع و طروق گوناگون استفاده مى كنند چيست؟
بهترين راه براى آنكه از فريب مار و كژدم و اژدها اجتناب كنيم آنست كه از قوه تفكر و آگاهى بهرمند شويم، و اجازه ندهيم جهل و عدم ناآگاهى فرمان زندگى ما را بدست گيرد و زندگى ما را به ورطه نابودى بكشد.