ماهيت و عملكرد شيطان از نظر عرفان (قسمت سوم)

بطور يقين آگاهى و شناخت هر معضلى و يا هر عامل بازدارنده در روند يك زندگى بر اساس اصول واقعى مهمترين نقش را دارد، موضوع شيطان هم از اين امر مبّرا نيست، با شناخت درست از عوامل باز دارنده كه سبب احساس گناه و خطاى در انسان مى شود، به راحتى مى توان مشكل را برطرف نمود. براى مثال اگر ما علت پريشانى روحى و يا افكار منفى و ده ها مورد ديگر را كه سبب ناآرامى روحى ما مى شود را ندانيم، چگونه مى توانيم اين معضل را برطرف نمائيم؟ بنظر بنده بزرگترين خطاى انسان آنست كه همواره ديگران را مقصر قلمداد نمائيم، حال آنكه ممكن است ريشه بسيارى از مشكلات در خود ما باشد، در چنين وضعيتى مى توان دو تعريف از انسان نمود.

انسانى كه جلوه راستى و حقيقت است و انسانى كه منشاء نادرستى و كج روى است، اولى مقرب خداوند و دومى مطرود خداوند است. در هر دوحالت نقش پاكى باطن و شرارت ظاهر مشخص است. بعبارت ديگر همانگونه كه انسان فريخته و آگاه براى خود و جامعه مفيد است، انسان فريفته براى جامعه مضـر مى باشد.

شيطان چيزى نيست جز نيمه تاريك و ظلمت درونى انسان كه همواره مصدر امور شرّ است، بعبارت ديگر اگر انسانى همواره در نيمه تاريك و ظلمانى وجود خود باشد مى تواند عامل تباهى و ظلم باشد ، بهمين دليل در كلام خداوند انسانى كه با گفتار و كردار خود سبب فساد مى شود از گروه شياطين قلمداد مى شود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *