ماهيت و عملكرد شيطان از نظر عرفان (قسمت آخر)
از نظر عرفان هر عاملى كه آشكارا و يا پنهانى مانع و يا حجاب انسان براى رسيدن به تعالى روحى شود شيطان نام دارد، و ماهيت و عملكرد شيطان گاهى آشكار است و گاهى مانند تارهاى تارعنكبوت ظريف و حتى ناپيدا است. گاهى شخصى با كلام و رفتار خود مانع راه انسان براى تكامل و تعالى روحى مى شود و گاهى آن شخص از طروق مختلف و غير حضورى مانع راه انسان مى گردد، مانند تبليغات مسموم و يا گفتارهاى نادرست كه از طريق فضاى مجازى و اينترنتى ناراستى را القا مى كنند.
در عرفان ما با منطق و استدلالات غير واقعى و يا خيال پردازى و داستانهاى مجهول سر و كار نداريم، بلكه به هر موضوع مهم و اساسى از ديدى ژرفتر نگاه مى كنيم، و از طرفى به استعداد درونى براى تمايل به گفتار و اعمال خير و يا شيطانى توجه داريم، منطق معنوى به ما مى آموزاند كه هر انسانى براى دريافت حقيقت بايد استعداد خود را در مظان هدايت الهى قرار دهد، و از هر عاملى كه سبب شود كه نتواند استعداد باطنى خود را در در مظان حقيقت قرار دهد بايد دورى نماید.
لازم است كه مجددا تاكيد نمايم كه باور به شيطانى كه داراى قدرت اهريمنى است كه در مقابل نيروى خير مى ايستد، و دائماً اين دو قدرت در حال جنگ هستند تصور و باروى نادرست است، بلكه بايد بدانيم كه انسان داراى دو بُعد ملكوتى و ملكى يا مادى است و عالم مادى جاذبه ها و كشش هاى خاص خود را دارد و عالم ملكوتى نيز داراى جاذبه ها و كششهاى مخصوص خود است، ميل انسان بسوى كششهاى مادى سبب مى گردد كه از واقعيتها بگريزد و يا رانده شود و از طرفى ديگر شوق او به عالم ملكوتى كه در درون اوست سبب مى گردد كه فرشته وار عمل نمايد، هر گاه انسانى متوجه عالم ملكوتى باشد خير و بركت و آرامش و فرح روحى خواهد داشت و اگر تمام توجه او به عالم ماده باشد متاسفا تحت نيروى جاذبه كششها و خواستهاى دون از عالم ملكوتى خود غفلت نموده و سبب تيرگى و ناآرامى وجود خود مى شود.