هدف غائى انسان از منظر عرفان
از نظر عرفان انسان تنها موجودى است كه مى تواند به عمق حقيقت حيات غور كند و به معرفت كامل از جهان هستى پى ببرد. البته شايد كلمه هدف تا حدودى با شعور كيهانى قرين نباشد، ولى براى بيان مقصود مجبور هستيم از كلمه هدف استفاده نمايم ولاغير ما واقعا نمى توانيم هدف را منظور بداريم، زيرا هرگاه كه به هدف برسيم دست از تلاش برخواهيم داشت حال آنكه سير انسان بى پايان است زيرا جهان هستى انتها ندارد، بنابراين كلمه هدف بيشتر تمثيلى است كه بتوانیم به موضوع اينكه هدف از بودن ما در اين عالم چيست بپردازیم.
يكی از مشكلاتى كه غالبا در بيان موضوعات عرفانى با آن روبرو هستيم اينست كه واژه ها نمى تواند منظور حقيقى را منتقل كند، براى مثال غالبا سوال مى شود براى چى ما در اين عالم هستيم؟ همين سوال خود يك غالب بزرگى را جلوى ما قرار مى دهد زيرا واقعا منظور ما از اينعالم همين زندگى مادى در كره خاكى هست، حال آنكه وقتى مى گوئيم عالم اشاره ما به بينهايت است، نه مثلا صد سال زندگى در عالم مادى.
براى دانستن و معرفت به اينكه چرا در اين عالم (عالم مادى) هستيم بايد به مبدا خود رجوع كنيم و مسلما مبدا ما نمى تواند محصول يك فرايند فيزيكى و يا مادى باشد، كه شامل تولد و مرگ است، كه اگر چنين بود موجوديت انسان نمى توانست آنچنان بزرگ و مهم باشد، زيرا شخصى متولد مى شود و روزى هم از دنيا مى رود، در اين آمدن و رفتن هيچ ويژگى خاصى وجود ندارد جز آنكه انسان غالب هاى متعددى مى گيرد، اما از نظر عرفان اينعالم (مادى) بخش بسيار اندكى از جهان بينهايت است، و معرفت به جهان ماورائى نقش انسان را بسيار عظيم نشان مى دهد.
بنظر بنده مهمترين مانع انسان در شناخت حقيقت خود، دل بستن به همين نقش مادیی كه دارد است، نقشى كه بسيار محدود و تا حدود زيادى شكننده است و بيشترين رنجى كه بشر در زندگى مى كشد بخاطر آنست كه خود را در همين عالم مادى بتصوير مى كشد و چون در رنج است، سوال مى كند كه چرا ما در اينعالم هستيم، بنده غالبا در گفتارم عرض كرده ام كه ما تعريف (خود) را يا خيلى كوچك كرده ايم و يا بسيار تحريف نموده ايم ، حال آنكه انسان نمى تواند در غالب خود بگنجد، خود خيلى خيلى جاى تنگ و كوچكى است براى انسانى كه داراى شعور كيهانى است.
از نظر عرفانى هدف غائى ما از بودن همانا نبودن ماست، زيرا اين (بود) با حقيقت خداى گونه انسان در تضاد است، معنى فنا در عرفان همين انكار بودِ سفت و سختى است كه ما آنرا زندگی در كره زمين میدانیم، و اين يك اشتباه محض است كه ما عالم را محدود كنيم به اين دنيا، دنيايى كه رنج و اندوه و غصه و گرفتارى و ده ها مشكل کوچک و بزرگ پيش روى انسان مى گذارد.