من دارای یک خشم پنهان هستم و علت آنرا نمی دانم؟
پاسخ: ابتدا عرض کنم که هر خشم پنهانی زمانی تحت شرایط خاصی مبدل به خشم آشکار می شود، در واقع خشم پنهان مانند آتش زیر خاکستر است. اما علت خشم می تواند دلایل زیادی داشته باشد مانند عدم رضایت از شرایط خود، بی اعتمادی، عدم عدالت، عدم موفقیت، صدمات دوران کودکی، وقایع تلخی که خود انسان در بوجود آمدن آن سهمی نداشته است، تحت ظلم و ستم واقع شدن، نادیده گرفته شدن حقوق انسانی، تبعیض، ترس، و ده ها دلیل دیگر. بنابراین خود شما باید بدنبال دانستن علت این خشم درونی باشید و راههای رفع آنرا پیدا کنید ولاغیر روزی آن خشم سبب صدمات بیشتری به خود شما و یا اطرافیان شما خواهد بود.
روش دیگری که بنده پیشنهاد می کنم استفاده از روش سنجش و آزمون است، روشی که در تعیین اکثر استانداردهای بین المللی بکار می رود. بعقیده بنده اکثر خشمها ی ما بدلیل صدمات عاطفی دوران کودکی و یا نوجوانی است، ویا اِعمال آموزشهای غلط و تصمیمات نادرست بر روی یک انسان و یا یک جامعه مسلماً عامل مهم دیگری در بوجود آمدن خشم است، در چنین حالتهایی هر کدام از ما که دچار خشم شده ایم بهتر است ریشه آنرا در یک کینه قدیمی که مانند گره پیچیده ای در درون ماست توجه کنیم. کینه و خشم سبب عصیان می شود و بر این معضل احساس بطالت داشتن، و سرزنشهای دیگران و شرم و ندامت از آنچه که برای ما رخ داده و یا خود عامل بوجود آمدن آن بوده ایم را اضافه کنید و آنگاه خواهیم فهمید که تا چه میزان ما عوامل آتش زا به زندگیمان استفاده کره ایم، این مثل قرار دادن پنکه روشنی در مقابل آتش است، که حاصل آن گسترش آتش خواهد بود. بنابراین با استفاده از روش اندازه گیری و سنجش توان فعلی خود در زمان حال به خاموش کردن آتش بپردازیم .
مطلب دیگر رابطه بین خشم و انتقام است، حالتی که نهایت خشم مانند فنری که از جای خود خارج شده است عمل می کند و ما در اخبار بطور روزانه از تیراندازی وکشته شدن انسانها مطلع می شویم، عرض کردم خشم پنهان و یا خشم آشکار درجاتی دارد، که نهایت آن جنایت و کشتار است، اما در طیف کمتر آن حالت غم و یا افسردگی، به گوشه ای پناه بردن، عدم معاشرت با دیگران و حالت پرخاشگری، زود رنجی و بیماری های روحی می باشد. توصیه حقیر آنست که حتما یک بازنگری کامل از خود بنمائید و زندگیتان را از این حالت نامتعادل خارج کنید.