من از اينكه هم صحبت ندارم در رنجم و علت اين امر را نمى دانم؟
فرزند عزيز امكان ندارد كه شما هم صحبت نداشته باشيد، دليل اولى آنست كه با بنده بارها صحبت كرده ايد، هم صحبتى مى تواند از طريق حضورى باشد يا مكالمه تلفنى و يا دادن و گرفتن پيام و ديگر طروق، بنابراين بنده تصور مى كنم كه مقصود شما از نداشتن هم صحبت در واقع نداشتن همدل است، كه در اينصورت اين معضل خاص شما تنها نيست و متأسفًا كثيرى همدل ندارند.
جناب مولوى در مثنوى اشاره خوبى دارند:
اى بسا هندو و ترك همزبان
اى بسا دو ترك چون بيگانگان
پس زبان محرمى خود ديگريست
همدلى از همزبانى بهترست
چه بسيار اعضاء خانواده كه همزبان هستند ولى همدل نيستند و اغلب اين نداشتن محرم سبب جنجال و اختلاف و دعوا هم شده است. واقعيت آنكه پيدا كردن يك همدل كار آسانى نيست.
عارف عاليقدر زيبا فرموده اند:
كو سوخته دلى كه سازمش همدم خويش
يا دل شده اى كه يابمش محرم خويش
پس هر دو به كنج خلوتى بنشينيم
من ماتم خود دارم و او ماتم خويش
شايد تمام افسانه هاى مربوط به ليلى و مجنون و يا شيرين و فرهاد و ويس رامين و ديگر عشاق در واقع بر مركزيت محرم بودن است تا يك داستان عشقى، چه بسا كثيرى از عشاق واقعى در زندگى كه داستانشان بس سوزناكتر از داستان ليلى و مجنون و امثالهم باشد، انسان حقيقت جو هميشه در فراق محرم خويش نالان است، شايد شما اسم اين ناليدن را رنج ديدن بگذاريد، و يا هر عنوان ديگر، ولى حقيقت آنست كه تمام شيون و ناله نى همين جدا بودن از شكرستان است، ناله جدايى دل از دل ستان ، زيرا فقط در محضر آن دلستان است كه انسان به آرامش مى رسد.
داشتن محرم بدين معنا نيست كه مثلا شما دوست داشته باشيد كسى را بيابيد كه محرم شما شود و شما رازى را با او درميان بگذاريد، بلكه محرميت واقعى آنست كه رازى وجود نداشته باشد، بهمين جهت عرفا عظيم الشأن ما تاكيد دارند كه هيچ محرمى افضلتر و بالاتر از حضرت دوست نيست، او شنوا و بيناست، او ستار است.
البته از منظر انسانى داشتن محرمى كه انسان با او درد دل كند امر نيكى است، بشرط آنكه واقعا شما آن شخص را بيابيد.
حضرت حافظ مى فرمايند:
در همه دير مغان نيست چو من شيدايى
خرقه جايى گرو باده و دفتر جايى
دل كه آيينه شاهيست غبارى دارد
از خدا مى طلبم صحبت روشن رايى
البته تمام غزل را بايد با دقت خواند ولى زيباست كه حضرت حافظ خود را تنها شيدا دير مى داند ولى از خداوند طلب صحبت با روشن رايى مى كند، و اين قابل توجه است، زيرا همنشينى با صاحبدلان و روشن بينان سبب سلامت قلب و رفع غبار از دل مى شود.
در انتها آرزو مى كنم كه شما هم روزى با شخصى برخورد كنيد كه مونس تان باشد و از نَفَس گرم او و دل با صفاى او، قلب شما هم جلالى بگيريد و بالى بيابيد تا اوج آسمان پرواز كنيد و نزد محبوب خويش آرام گيريد.