پاسخ: ما سه جهان كاملا متفاوت داریم. كه عموم ما در دو جهان زندگى ميكنيم، جهان اول زندگى بر روى كره زمين است (مقصود جهان نامتناهى نيست) جهان دوم آن جهانى است كه در ذهن و يا فكر ما وجود دارد، وجهان سومى هم وجود دارد كه تعداد كثيرى يا از آن خبر ندارند و يا در مورد وجود جهان سّوم شنيده اند ولى تمايلى به آن ندارند.

زندگى ما در جهان مادى آشكار است، ولى جهان ذهنى و فكرى آشكار نيست، يعنى انسان تمايل ندارد كه از آنچه در ذهن او مى گذرد كسى مطّلع شود، براى مثال اگر از شخصى در مورد موضوعى از شخص دوم سؤال كند، شخص دوم به دليل آن كه مايل نيست كه به سوال پاسخ دهد خواهد گفت، بگذريم مسئله اى نيست و يا مى گويد بماند براى بعد، همين پاسخ بماند براى بعد كُلى مسئله دارد، كه آن شخص مايل نيست در مورد آن صحبت كند، صحبت در مورد اينكه كار آن شخص درست است يا خير نيست، بلكه موضوع اصلى آنست كه انسان مايل نيست كه ديگران از كار او و يا فكر او مطّلع شوند.

جهان سوم، جهان درونى و يا جهان حقيقى انسان است، ناميدن زندگى در جهان معنوى و يا مينوى درونى دُرست نمى باشد، زيرا جهان معنوى و يا درونى عين حيات است، مرگ ندارد، حال آنكه با فوت كسى كه در جهان مادى و جهان ذهنى يا خيالى هر دُوى اين جهان هم تمام مى شود، زندگى مادى و زندگى ذهنى و يا خيالى هر دو فانى است، اما حيات معنوى همواره ماندگار است. البته ناگفته نماند كه آن قليل انسانهایی كه به جهان درونى و حيات معنوى راه يافته اند، در همين كره زمين زندگى نموده و مى كنند، ولى هرگز فريب جهان مادى و يا جهان ذهنى و خيالى را نمى خورند.

مجو درستى عهد از جهان سُست نهاد
كه اين عجوزه عروس هزار داماد است