كوتاهترين راه براى شناخت خويشتن خويش چيست؟
پاسخ : بنده نظرى در مورد كوتاه و بلند بودن روشى براى شناختن خويشتن خويش ندارم، يعنى هيچ واحد اندازه گيرى براى اين موضوع وجود ندارد و حتى چه بسا طرح اين نوع سوالات از حقه هاى ذهنى باشد. در علوم فيزيكى مانند رياضى و فيزيك جواب هر مسئله در خود صورت مسئله نهفته است، كافيست با دقت از درون سوال به جواب برسيم، در مسائل زندگى هم موضوع بهمين نحوه مى باشد. براى يافتن پاسخ شفاف و صريح در مورد بسيارى از چراها(؟) كافيست به درون آن سوال رفت، اما متاسفاً كرارا مى شنويم كه چراها و سوالات بعد از وقوع مشكلى مطرح مى شود، حال آنكه اگر از ابتدا به ريشه مسائل توجه مى شد، چراها (كه اكثرا حكايت از افسوس دارد) بوجود نمى آمد .
به عقیده بنده در مورد موضوع خودشناسى اگر مبناى شناخت را بر موجوديت خود بگذاريم، راه را اشتباه رفته و به نتيجه هم نخواهيم رسيد، اما اگر شناخت را بر مبناى وجود بگذاريم، موفق به شناختن خويشتن خويش خواهيم شد. بعبارتى ديگر در شناختن خود بر اساس موجوديت خود، چيزى نيست جز تفسير هر آنچه در اطراف ما مى گذرد و يا هر آنچه كه از ما (خود) صادر مى شود. در اصصلاح اهل عرفان به اينگونه شناخت خود كه فقط ناشى از تفسير كردن خود است، پرسه زدن مى گويند، حال آنكه شناختن خويشتن خويش از طريق كشف حقيقت وجود ممكن است، و براى چنين آگاهى و يا معرفت به خويشتن خويش زمان كوتاه و يا بلند مفهومى ندارد.