چگونه زندگى شادى داشته باشيم؟
پاسخ: ابتدا بايد سوال نمايم كه منظور شما از شادى چيست؟ زيرا هر انسانى تعريف خاص خودی از شادى دارد، و چه بسا آنچه كه شما را شاد مى كند براى شخص ديگرى بى معنى و يا فاقد ارزش باشد، ولى عموماً ما وقتى طالب شادى هستيم كه زندگى غم انگيزى داشته باشيم. و باز درچنين شرايطى بايد بدنبال مفهوم غم از منظر شما معلوم شود، و بهمين دليل براى بنده مشكل است كه پاسخى به شما بدهم درحاليكه واقعا نمى دانم چه چيزى شما را شاد مى كند و يا علت غم شما چيست.
بطور كلى انسان دوست ندارد كه در زندگى غم داشته باشد و اين امر غير ممكن است زيرا زندگى مجموعه اى از غم و شادى، راحتى و سختى، بيمارى و سلامتى و ده ها پديده ديگر است، پديده هایی كه دائم در حال تغيير هستند، اما اگر تمام زندگى ما همراه با غم باشد مسلماً مشكل عظيمى وجود دارد چنانچه اگر مبتلا به بيمارى دائمى باشيم زندگى مشكل خواهد بود، بنابراين با غمهاى زود گذر بايد همانند شاديها زود گذر روبرو شد. مطلب ديگر آنكه در شرايطى شاد بودن سبب افزايش غم مى شود، بدين شكل كه انسان تصور مى كند كه با بدست آوردن فلان چيز زندگى راحتر و شادترى خواهد داشت و بعداً متوجه مى شود كه همان چيز چقدر دردسر ساز بوده و مايه غم و اندوه او شده است.
بنده فهرست وار به نكاتى اشاره مى نمايم كه سبب اندوه و غم انسان مى شود:
- حسرت زندگى ديگران را داشتن
- حسادت به زندگى ديگران
- دخالت در زندگى ديگران
- عدم ملاحظه و عدم رعايت حال ديگران
- آزار و اذيت ديگران
- مال پرستى
- آرزوهاى طول و دراز و واهى داشتن
- عدم صداقت در گفتار و رفتار
- دروغ گفتن و تهمت زدن به ديگران
- پنهان كردن حقايقى كه برای زيان و ضرر ديگران است
- عدم رعايت شئونات انسانى
- عدم ارتباط با معنويت
- افكار منفى داشتن
- خودخواهى
- خوار و كوچك دانستن ديگران
- پُر حرفى و افراط در خواب و خوراك
- عدم برنامه ريزى و عدم نظم و انضباط
- ولخرجى
- رفتن بسوى كارها و راههاى نادرست
- متظاهر بودن
- كم محبتى و يا بى محبتى به ديگران
- خيالات پريشان
- عدم مطالعه كتب مفيد
- عدم رعايت احترام به ديگران
- عدم انس با طبيعت
- رفتارها و كردارهاى غالبى و مصنوعى
در انتها هر گاه انسان بدنبال شادى به خارج از خود توجه كند، نه شاد خواهد شد و نه آرامش خواهد داشت، زيرا هرچه كه از بيرون انسان را شاد كند مى تواند از بيرون هم انسان را مغموم كند. براى شاد بودن و يا غمگين بودن هيچ احتياجى به صحنه سازى نيست، بلكه بايد بطور طبيعى و در طبيعت درونى مزه واقعى شادى را چشيد و در آنصورت با غم هاى نيز مى توان منطقى روبرو شد.