هر گاه با مشکلی و یا تصمیم مهمی روبرو می شوم احساس سردرگمی می کنم و علتش را نمی دانم؟
پاسخ: در واقع شما پاسخ خود را در سوال باید جستجو کنید، زیرا واژه سردرگمی علت اصلی همانا سردرگمی است و مشکل و یا تصمیم گیری معلول هستند.
اما سر درگمی چیست؟ سردرگمی یعنی آنکه بطور واقعی از قوه تعقل و تفکر خود استفاده نکرده اید، و همچنین سردگمی موقعی بوجود می آید که شما در آن واحد به چندین موضوع سرک می کشید، سرک کشیدن را تعقل و یا تفکر ندانید، بلکه آنرا یک بی دقتی و عدم توجه کافی محسوب کنید. لطفا توجه داشته باشید که در حالت سردرگمی تمام جوابهایی که می گیرید یا ناقص هستند و یا بی معنی، و همین امر سبب یاس و نومیدی شما می شود، تمام ما می دانیم که باید مقصود عالیتری در زندگی وجود داشته باشد، مقصود و یا هدفی که به زندگی ما معنا دهد و بقول معروف پا در هوا نباشیم. از طرفی می خواهیم علت سردرگمی و رنجی که بر ما تحمیل می شود را بدانیم و از طرف دیگر واقعا زمان کافی برای دقت و توجه کامل به مشکل بوجود آمده و یا تصمیم صحیحی که باید بگیریم نمی گذاریم. و وقتی حاصل کار منفی می شود احساساتمان جریحه دار می شود و حالت یک بازنده را پیدا می کنیم. اگر در زندگی هدف و مقصود شناخته شده نباشد و یا منطقی نباشد و یا معنا نداشته باشد، صد البته که دچار سردرگمی خواهید شد، بنابراین هدف خود را بشناسید، راههای گوناگون برای رسیدن به آن هدف را بررسی کنید، فواید آن اهداف را بخوبی شناسایی کنید، به نقاط تاریک هم توجه کنید، دچار احساسات نشوید، هر هدفی که بر مبنای احساسات باشد سرانجام درستی نخواهد داشت.
اجازه دهید مثالی بزنم، اگر انسانی واقعا تشنه باشد برای رفع تشنگی آیا دچار سردرگمی خواهد شد؟ خیر، حتی اگر آب در دسترس نباشد و یا دُور دست باشد باید راههای جستن آب را پیدا کند، به عقیده حقیر بسیاری از سردرگمی ها و یا چه کنم ها راه حل مشکل و یا غیر ممکن ندارند، کافیست، هدف را بخوبی بشناسید، برنامه ریزی کنید و یا اگر معضلی هست که جواب آنرا نمی دانید از افراد آگاه به آن مشکل خاص مراجعه کنید، هرگز به راهی قدم نگذارید که درب خروجی نداشته باشد و به بن بست برخورد کنید. از نیروی تفکر و تعقل خود بهره ببرید، مطمئن باشید که علم و آگاهی پایان بسیاری از مجهولات هستند.